همهچیز در تحویل سال تلویزیون خوب بود جز احمد خطر!
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۸۶۵۸۸
ویژه برنامههای تحویل سال تلویزیون از چند روز گذشته خصوصاً در شبکههای دو و سه سیما آغاز شدند. این بار هم همچون یلداییها، تلویزیون در را باز کرد؛ مجدداً یک اتفاق مشابه افتاد. «هم واقعیها آمدند و هم کیکها!»- در یلدا خرده گرفتنها و هجمهها با آمدنِ ریوندی به شبکه سه آغاز شد و این بار پای مقایسه نوروز ۱۳۷۳ با ۱۴۰۳ در شبکههای اجتماعی باز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جایی که محمدرضا شجریان برای ویژه برنامه تحویل سال میهمان تلویزیون بود و ویژه برنامه تحویل سال ۱۴۰۳ که احمد مجدزاده معروف به احمد خطر با همان لفظ «جدّی میفرمایید» به سال نوی شبکه سه آمد و این بار خوانندگی موسیقی سنتی را تجربه کرد.
البته در عین حال اتفاقات بهتر و پختهتری را نسبت به یلدای تلویزیون که مقداری هم موازیکاری شبکهها در انتخاب میهمانان و مجریان و محتوای برنامه به چشم میخورد؛ تجربه کردیم. این بار «تفاوت»، «خلاقیت در نگاه» و «انتخاب بهترِ میهمانان» کاملاً محسوس بود. اگرچه باز هم جریانهایی در تلاشاند که فقط ضعفِ تلویزیون و برنامههایش را ببینند که در جایِ خودش بایستی به آن پرداخته شود اما اتفاقات خوب و رو به جلو را هم باید مدنظر قرار داد. (این جریانها اما همانهاییاند که نمیخواهند چهرهها به تلویزیون برگردند و همکاری دوبارهای داشته باشند.)
حضور بسیاری از نامداران حوزه موسیقی، بازیگری و ورزش نشان میدهد جریانهایی که به «فیکنیوزها» متوسل شدند تا خصوصاً پای افرادی همچون داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) که مدتهاست برنامهای در تلویزیون ندارد و روی آنتن وعده حضور دوباره را داد، نرسد؛ دوباره تیرشان به سنگ خورد.
عدم موازیکاری امتیازی ویژه
نقطه قوت شبکههای تلویزیونی در این چند شب ویژه برنامه منتهی به تحویل سال، عدم موازیکاری و انسجام در محتوا و توجه به عوامل جذابیت در برنامهسازی بود. حتی در ساعات پایانی سال که این شبها به واسطه تقارن با ماه مبارک رمضان، ویژههای رمضانی تلویزیون هم روی آنتن میرود با یک پاسکاری و مدیریت جالب، آن برنامهها هم در استودیوی اصلی ویژههای نوروزی روی آنتن رفتند. مصداق بارز آن حضور نجمالدین شریعتی با برنامه «ماه من» و کارشناسِ او حجتالاسلام پناهیان در زمان مقرر در استودیوی ویژه برنامه «سال نو» شبکه سه بود. همچنین در شبکه دو هم داستان به همین صورت پیش میرفت.
در شبِ یلدا شبکه سه با شوخیهای سطحی و حضور پسر بچه معروف به «واقعیه یا کیکه» و بازخوانی موسیقی پرحاشیه تنگ غروب روی آنتن زنده تلویزیون بیشترین حواشی را به خودش اختصاص داد در عین حال هم از دیگر شبکههای تلویزیونی هم پیشی گرفت.
اما در تحویل سال تولید برنامه در شبکهها با توجه به مأموریتهایشان نقطه عطف ساخت این ویژه برنامهها بود. از طرفی این بار فقط شبکه سه نبود که در نقطه نخست قرار میگیرد بلکه شاید به دلیل انتخاب بهتر میهمانان و گپ و گفتهای جذابتر حتی در عین حال تخصصیتر، شبکه دو با «شب عیدی» در جایگاه بالاتری نسبت به دیگر برنامههای تحویل سال تلویزیون قرار بگیرد.
در این میان البته نباید از این نکته غافل شد که شبکه سه با «سال نو» با حرکت در مدارِ مأموریت ذاتیاش یعنی پرداختن به حوزههای جوانان و ورزش پیشرو بود. در خلاقیت هم این برنامه تلویزیونی حرفی برای گفتن داشت و چالش «گریمهای خاص» توانست توجه بسیاری را به خودش جلب کند. اما در عین حال «سال نو» با حواشی هم همراه شد. از هدیه به ادگار داویدز اسطوره فوتبال هلند که در شبکههای اجتماعی از آن به عنوان «هدیه دست دوم به مهمان خارجی» یاد کردند تا خوانندگان مورد علاقه علی پروین و حسن روشن که به سرعت در فضایمجازی دست به دست شد.
بیشتر بخوانید
خبری جدید از «میهمانی» ایرج طهماسب در تلویزیون
در کنار این دو شبکه، بازگشت فرزاد حسنی با برنامه تحویل سال شبکه نسیم تحت عنوان «آی نسیم سحری عید شد» در نوع خودش جالب بود. این مجری تلویزیون بعد از مدتها غیبت شبِ گذشته روی آنتن با حامد بهداد، منوچهر والیزاده و برخی از هنرمندان دیگر گفتوگو میکرد که آن برنامه هم با حال و هوای سرگرمکننده و مأموریت ذاتی این شبکه تلویزیونی روی آنتن رفت.
اما شاید حضور پررنگ چهرهها و بازگشت برخی از مجریان همچون امیرحسین مدرس که در «ایران دوستداشتنی» شبکه یک به اجرای برنامه پرداخت یا فرزاد حسنی و چهرههایی که به عنوان میهمان آمدند مدتها از آنها خبری نبود به تلویزیون برگشتند. همان وعدهای را که پیمان جبلی در سالِ گذشته داد و معاون سیما در نشست خبریاش این نکته را اعلام کرده بود منتظر شگفتانههایی در تحویل سال باشید.
«ایران دوستداشتنی» شبکه یک با پرداختن به اقوام و «بهار جان» شبکه پنج با استفاده از مریم مؤمن بازیگر جوان و استفاده از سپند امیرسلیمانی بعد از مدتها در مقام مجری در نوع خودش جالب بود. بهنظر میرسد توجه شبکههای تلویزیونی به مأموریت ذاتیشان میتواند برنامههایشان را متمایز از یکدیگر کند، همچنان که شبکه یک بایستی اتفاقات را «ملی» ببیند و «ایران» را بهمعنی کامل و جامع مورد توجه قرار دهد.
ویژه برنامههای تحویل سال حتی جورِ کممخاطب بودن برخی از سریالهای رمضانی و نوروزی را هم کشیدند. اما در پسِ همه این نقاط خوب و امیدوارکننده برای استفاده از چهرهها و یک انسجام و محتوای بهتر و خلاقانهتر نسبت به چند سال اخیر، در انتخاب میهمان هنوز نقاط ضعفی وجود دارد.
در کنار استفاده از احمد خطرها و اصطلاحاً چهرههای مجازی که یک نقطه ضعف محسوب میشود میهمان تکراری هم باز در این ویژه برنامهها به چشم میخورد. به طور مثال رضا شفیعیجم شبی در شبکه سه و شبِ دیگر در «بهار جان» شبکه پنج یا رضا هلالی شبی در «شب عیدی» و شبی دیگر در «سال نو»؛ مگر این میهمانان چه حرفهای جدیدی دارند که بخشی را در این شبکه و بخشی را در شبکه دیگر ارائه بدهند.
یا در بخش مدیریت میهمان هم این ضعف باز خودش را نشان داد. زمانی که مجری برنامه در برنامه «سال نو» سوالی از حسن روشن و علی پروین میپرسد که اصلاً ضرورتی نداشت. چرا که آنها پاسخی بدهند که خارج از چارچوب صداوسیما باشد. یا حتی جایِ برخی شوخیها روی آنتن رسانه ملّی نیست و باز اتفاق میافتد.
اما تحویل سال کودکانه «سر سفره خدا» هم در نوع خودش جالب بود که شبکه کودک از یک ساعت قبل از تحویل سال به صورت زنده این ویژه برنامه را روی آنتن برد. کاری که در چند سال اخیر ویژه برنامه سحری ماه رمضان این شبکه تلویزیونی به شمار میرود و بسیار استقبالکننده هم پیدا کرده است.
میتوان اینجا به این نکته اشاره کرد که تلویزیون بایستی در مناسبتهایش از قدیمیهای این حوزه بیشتر بهره ببرد، یا به فکر پرورش مجریانی باشد که بتوانند چندین ساعت برنامه زنده را روی آنتن مدیریت کنند و اتفاقی عجیب و غریب رخ ندهد. ناگفته نماند المیرا شریفیمقدم و وحید رونقی در شبکه دو، امیرحسین مدرس در شبکه یک، فرزاد حسنی با سؤالات درست و به جایش در شبکه نسیم و حامد سلطانی نسبتاً با شوخیهای به هنگام خودش توانستند گفتوگوها و اتفاقات بهتری را در مقام مجری ویژه برنامههای تحویل سال رقم بزنند.
باز هم مشخص نیست چرا از یوسف تیموری استفاده میشود؛ اگرچه عملکرد نسبتاً کمحاشیهتری نسبت به برنامه یلدایی شبکه سه سیما داشت.
جلوههای بصری نقطه قوت
نکتهای که لازم است به عنوان نقطه قوت از آن نام ببریم دکورها و برنامهریزی بهتری است که نشان میدهد برای ساخت این ویژه برنامهها و دعوت از میهمانان و چالشها و محتوای بِکرتر اتفاق افتاده و نقطه ضعف هم میتواند حرکت بر مدارِ سوالات و چالشهای عجیب و غریبی است که بین مجریان و میهمانان اتفاق بیفتد تا تیکههای وایرالی برنامهها بیشتر شود.
هنوز این نقطه اتکای مجریان تلویزیون به فضایمجازی وجود دارد به همین خاطر است که کمتر گفتوگوهای عمیقتر و جذابتری را در عمده برنامههای مناسبتی میبینیم و بیشتر شاهد شوخیهای سطحی و دمدستیتر هستیم.
اصطلاحاً میتوان گفت حضور امثال استاد نصیریان که شبِ گذشته به برنامه «شب عیدی» شبکه دو آمد یا هادی حجازیفر و گفتوگوی خوبی که داشت و از طرفی دیگر اساتید و میهمانان برجسته دیگر در شبکه سه و دیگر شبکههای تلویزیونی میتوانند وجه تمایز اینگونه مناسبتیها باشند اما در عین حال استفاده از شخصیتهای مجازی و تیکه کلامهایی که در فضای غیرحقیقی میان کاربران اجتماعی رواج دارد در آنتن تلویزیون استفاده کردن به جز دیده شدنِ صرف نکته دیگری ندارد.
بهنظر میرسد تلویزیون باید بین خودش و فضای مجازی مرزی با فاصله و درست و منطقی قائل شود، نه اینکه خودش بر مبنای موج فضای مجازی پیش برود، همانگونه که در بخش خبری در بسیاری از موارد عقبتر از فضای مجازی است و این نقد همواره به بخش خبری تلویزیون هم وارد میشود حالا این نگاه بهسمت برنامهسازی تلویزیون آمده است که آنها اینجا هم سوارِ بر موج فضای مجازی شوند.
بسیاری از رسانهها به این نکته پرداختند و آن را برجسته کردند که تلویزیون برای جذب مخاطب میتواند از چهرههایی استفاده کند که به هر دلیلی این روزها یا نیستند و یا کمتر با تلویزیون همکاری دارند، شاید به آن طریق بتواند ویوهای بالایی بگیرد که مجبور به استفاده از چنین چهرههای عجیب و غریبی نشود، یا میهمانانش را به تیکههای مجازی وایرالی متوسل نکند!
اینجا آنچیزی که توجه بیننده را جلب میکند خلاقیت، نوآوری و خلقِ اتفاق متفاوت است نه استفاده از میهمان تکراری و شتابزدگی در برنامهسازی؛ هرکس در هر مدیومی اتفاق جدیدی را خلق کند مخاطب پای آن مینشیند و امروز دیگر تلویزیونیها نمیتوانند ادعا کنند در هر حالی مخاطب فقط تلویزیون را دنبال میکند.
در پایان هم باید به این نکته اشاره کرد همگان در میانِ این برنامههای نوروزی و عملکرد چند ماهه اخیر صداوسیما میتوانند به این حقیقت پی ببرند اختراعِ از نویِ چرخ کار اشتباهی بود. حرکت در مدارِ چهرهسازی یک اقدام درست و به جاست اما فراموش کردن و کنار گذاشتن چهرههای قبلی یک سرمایهسوزی است. بازگشت چهرهها و ساخت آثار خاطرانگیزی همچون «زیرخاکی» و «پایتخت» و حتی استفاده از چهرههای قدیمی و کاربلد در عرصه برنامهسازی یک حرکت رو به جلو در ۱۴۰۳ به شمار میرود.
یعنی در واقع تلویزیون هم به چهرههای قدیمی و سرمایههایش نیاز دارد که سالها برای آنها هزینه کرده و هم چهرهسازی برای حضور افراد مستعدِ جوان خوشآتیه با خلاقیت و نوآوریهای جدید؛ و در پسِ همه اینها اهمیت حفظ مخاطب و جلوگیری از ریزش مخاطب از هرچیزی مهمتر است.
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: برنامه های تحویل سال شبکه های تلویزیونی ویژه برنامه ویژه برنامه ها تلویزیون هم برنامه سازی فضای مجازی عین حال شبکه ها روی آنتن شبکه دو شبکه یک شوخی ها شبکه سه چهره ها سال نو مدت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۸۶۵۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد میلیون دلاری شبکههای ماهوارهای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه شهروند، یکی از نقاط قوت مدیریت سینمای ایران در این چند وقت اخیر فروش هزار یا به روایتی دقیقتر هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در نزدیک به یک سال اخیر عنوان شده است. دستاوردی رکوردشکن و نویدبخش که البته با توجه به حقایقی که در ارتباط با این آمار رسانهای شده، سوالات و تردیدهایی را نیز در فضای سینمای ایران به وجود آورده است، بهخصوص از این نظر که این دستاورد آماری متعلق به تمامیت سینمای ایران در اکران یک سال اخیر نبوده و تنها و تنها به درصدی از فیلمهای روی پرده تعلق دارد. بگذارید اینگونه بگوییم که از مجموع فروش هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در سال گذشته بیش از یکمیلیارد تومان مربوط به هفت فیلم «فسیل»، «هتل»، «تمساح خونی»، «هاوایی»، «شهر هرت»، «ویلای ساحلی» و «بچهزرنگ» بوده و در نقطه مقابل نیز نزدیک به ٦٠ فیلم دیگری که روی پرده آمدهاند، روی هم کمتر از ٢٠٠میلیارد تومان فروختهاند، یعنی پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران -البته اگر «بچهزرنگ» را از فهرست خارج کنیم- ٦ فیلم کمدی هستند. فیلمهایی که البته در نگاهی دقیقتر، علاوه بر کمدیبودن از یک نظر دیگر نیز با هم مشابهت و پیوند دارند: تبلیغات خارج از تلویزیون، به خصوص در شبکههای ماهوارهای!
این مطلب با نگاه به این وجه از پیوند ٦ فیلم پرفروش سینمای ایران در یک سال گذشته به رشته تحریر درآمده است.
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
در واقع این واقعیت که تمام ٦ فیلم پرفروش سال گذشته، فیلمهایی هستند که تبلیغاتشان از شبکههای ماهوارهای پخش شده؛ چه از نظر آماری و چه از منظر شرایطی که منجر به این وضع شده و البته پیامدهایی که این اتفاق میتواند به دنبال داشته باشد، به نحو طعنهآمیزی آزاردهنده و البته در عین حال، آموزنده است و نشان میدهد که سیاستهای نسنجیده شماری از مدیران میانی فرهنگ چگونه میتواند سیاستهای عمومی فرهنگ کشور را دچار اختلال و خدشه کند.
آمار و ارقام ترسناک
دادههایی که درباره تبلیغات فیلمهای سینمایی ایرانی در شبکههای ماهوارهای منتشر شده، عجیب و ترسناک هستند:
سال گذشته کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» گفته بود که «رسانههای خارجی هفتهای ۵ تا ۱۵هزار دلار برای تبلیغ فیلمهای ایرانی میگیرند.» این فیلمساز البته بلافاصله یکی از فیلمهای روی پرده را مثال زده بود که مبلغ گزافی -حدود ۲۵۰هزار دلار- داده و تمام باکس تبلیغات آن شبکههای ماهوارهای را برای فیلمش گرفته، تا با تبلیغ تماموقت، هم فروش بالای فیلمش را تضمین کند و هم اینکه فرصت تبلیغ برای فیلمهای رقیب باقی نگذارد.
دادههای ترسناک در این زمینه ادامه دارند: «چندی پیش یک خبرگزاری نوشته بود که سال گذشته سینمای ایران بیش از صدمیلیارد تومان تنها به یکی از شبکههای ماهوارهای تبلیغبگیر داده، به این معنا که تنها برای امری غیرضروری مانند تبلیغ فیلم که در شرایط درست در داخل کشور باکیفیتتر و بهتر هم میتواند انجام گیرد، رقمی تقریبا معادل یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.
یک حسابوکتاب ساده
سال گذشته یکی از روزنامهها از قول یکی از مدیران بازاریابی شبکههای ماهوارهای نقل کرده بود که «برای پخش تیزر یکماهه فیلمها که شامل ٢٤٠ نوبت طی ٣٠ روز میشود، مبلغ ١٠هزار دلار دریافت میشود. برای پکیج ٥٤٠ نوبت پخش یک دقیقهای برای تبلیغ آثار هم صاحبان آثار باید بین ٦٠ تا ٨٠هزار دلار کنار بگذارند.»
حالا در شرایطی که سال گذشته بالای ۱۰ فیلم تنها در شبکه جم تبلیغ داشتند -آن هم نه یکبار و ١٠ بار، بلکه به طرز مشمئزکنندهای بیشتر از هزار بار- و این وضع همین حالا هم برای فیلمهای «تمساح خونی»، «بیبدن» و «سال گربه» ادامه دارد؛ با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که سینمای ایران تنها در یک سال گذشته برای تبلیغات فیلمها چقدر هزینه کرده است!
آغاز ماجرا
اما اینکه چه شد که تبلیغات آثار سینمایی سر از شبکههای ماهوارهای درآورد، باید به روزهایی برگشت که تلویزیون که زمانی به محصولات فرهنگی روی خوش نشان میداد و به تریبونی برای بهتر دیدهشدن آثار سینمایی تبدیل شده بود، تغییر رویه داد و شروع کرد به مقاومت مقابل پخش تبلیغات سینمایی و انداختن انواع و اقسام سنگهای مختلف پیشپای محصولات سینمایی که از این میان میتوان از سختگیریهای فراوان تا ممیزیهای مستقل سازمان صداوسیما فراتر از آنچه وزارت ارشاد مصوب کرده، اشاره کرد.
این موارد که نارضایتیهای بسیاری را موجب شدند، کمکم کنداکتور تلویزیون را خالی از تبلیغات محصولات سینمایی کردند و در ادامه نیز با قواعد و مقرراتی جدید از قبیل لزوم انجام ممیزیهایی عجیب و جدید صاحبان آثار را به سمت شبکههای ماهوارهای کوچ دادند.
چندی پیش سعید خانی، پخشکننده سینما و تهیهکننده آثاری مانند «من»، «دوزیست»، «حرفهای» و «سال گربه» در این زمینه گفته بود که «مشکل اینجاست که شماری از مدیران تلویزیون درک درستی از محصول فرهنگی ندارند و در نتیجه نمیتوانند ارتباط خوبی با سینما برقرار کنند. همه ما در یک کشور زندگی میکنیم و این طبیعی است که حق داشته باشیم سینما به تلویزیون کمک کند. اما متاسفانه چنین نگاهی در سازمان صداوسیما وجود ندارد و چنین میشود که حتی فیلمی مانند «دسته دختران» هم که یک فیلم ارزشی و دفاع مقدسی و در راستای سیاستهای تلویزیون است، از تیزر بیبهره میماند. اتفاقی که البته یک زمانی کاملا برعکس بود، ولی حالا دیگر آن نگاه کلان در مدیران تلویزیون وجود ندارد.»
چرا تلویزیون نه؟!
اما در شرایطی که تقریبا تکتک صاحبان فیلمها به لزوم جلوگیری از خروج ارز از کشور واقفند و در عین حال، به تازگی نیز از موضعگیری شدید دولت و به خصوص عباس محمدیان، مدیرکل دفتر تبلیغات ارشاد، مبنی بر لزوم مقابله با پدیده خروج ارز و سرمایه از کشور و البته برخورد با فیلمهای تبلیغشده در ماهواره آگاهی یافتهاند؛ پس چرا فیلمسازان و صاحبان فیلمها چنین تصمیمی میگیرند و تبلیغ فیلمشان را به ماهوارهها میدهند؟
شماری از سینماگران به تازگی در پاسخ به این پرسش، از کاهش ضریب نفوذ تلویزیون و کاهش شمار مخاطبان این رسانه به عنوان یکی از دلایل این امر نام بردهاند. این همان چیزی است که چندی پیش رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم گفته بود که دیگر نمیتوانیم انتظار مخاطبان ۸۰ و ۹۰درصدی داشته باشیم.
نکته دیگری که در این میان وجود دارد، عدم صرفه مالی تبلیغات در تلویزیون است. به گزارش ایدنا، رسانه جامع تبلیغات تجاری ایران، تا قبل از ریاست پیمان جبلی، صداوسیما بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلمهای سینمایی اختصاص میداد که نوعی یارانه به کالاهای فرهنگی بود، اما در دوره جدید صداوسیما این معادله برعکس شده و تنها ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی به فیلمها اختصاص داده میشود و سازندگان باید هزینه تبلیغات بیشتر را پرداخت کنند.
امیرحسین علمالهدی، یکی از مدیران فرهنگی دولتهای گذشته و کارشناس اقتصاد سینما، با اشاره به اینکه «دلیل رجوع صاحبان آثار سینمایی به تبلیغات ماهوارهای کاهش ضریب نفوذ تلویزیون است که البته این هم تنها در مورد ۴۰درصد از سینمای ایران صدق میکند و روی ۶۰درصد باقی فیلمها تاثیر چندانی ندارد»، میگوید: «علاوه بر این، تبلیغات در تلویزیون بر اساس اعداد و ارقام صرف مالی چندانی برای سازندگان آثار ندارد، بنابراین آنها ترجیح میدهند تبلیغ کارشان را با هزینهای کمتر انجام دهند. البته در حال حاضر عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزر ندارم، اما آخرین رقمی که در ذهنم هست، این استدلال را به من میدهد که تبلیغ فیلم در تلویزیون شاید بهصرفه نباشد.»
حرف آخر
نتیجه این تصمیم مقرونبهصرفه نبودن تبلیغات در تلویزیون برای فیلمهای سینمای ایران و کوچ تبلیغات سینمایی به ماهوارههاست که همانطور که گفته شد باعث خروج یکونیم میلیون دلار ارز شده و این پرسش را در شماری از خبرگزاریها به وجود آورده است که «با ادامه این روند، آیا غیر از این است که سود رکوردشکنیهای سینمای ایران بیش از اینکه به نفع سینما یا حتی تلویزیون ایران تمام شود، به جیب یکسری ماهوارهها ریخته میشود؟»
واقعا آیا رواست که سرمایههای کشور اینگونه از کشور خارج شود؟ آیا نباید کاری کرد و به خصوص نهادهای نظارتی نباید تلویزیون را وادار کنند در این راستا گامی بردارد؟!
انتهای پیام